دیانا خانمدیانا خانم، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره

فرشته گونه ای همزاد ماه

ساعت یک نیمه شب دل دخترم کیک کاغذی خواست

امروز سعی کردم دیانا خانم رو بیدار نگه دارم تا 10-11 بخوابن و صبح زودتر بیدار شیم . ساعت 10 رفتیم مقدمات خواب رو فراهم کنیم که مادرمان زنگ زدن و فرمودن که جایی هستن و می خواهند قدم سر ما بگذارند و همسر جان فرمودند که بفرمایین و 11 آمدند با پدر و برادرم و دیانا خانم خوابشون پر زد و رفت.ساعت 12 رفتند و دوباره مقدمات و wc و .....که بانگ براورد :  من کیک کاغذی می خوام  من اول منظور را درک نکردم و بعد گفت : همون که توش کاغذ میزاریم وآهن داره گفتم آهان . کیک یزدی و سعی من در موکول کردن به وقت دیگر بیهوده بود و به پا خواستیم و پدر در خواب و همزن روشن و ...... جدا کردن قالبها و کاغذها     ...
5 ارديبهشت 1393

ماهی سوخاری دیانایی

بعد مدتها با دخترم بعد کلاسشون رفتیم تره بار   و شب هوس ماهی کردیم و چه چیز بهتر از بودن سرآشپز خبره و کاردان واقعا دیانا عشقم بسیار با دقت آشپزی می کنن و علاقه دارند و عکسها ..........             بنده ماهیتابه را از روی گاز برمی داشتم و دختر خوشگلم به آهستگی تکه های آماده را در روغن می گذاشتند     و در آخر هم غذا توسط خودشان به میز منتقل و سرو شد   ممنونم که هستی ، دوست داریم من و بابا . همیشه پیش ما بمون طراوت خانه ما ...
12 اسفند 1392

کوکو سبزی دیانایی

یه مادر نمونه مثل من که خسته شده از کار روزانه و از دختر دوسال و هشت ماهه اش می خواهد کوکو درست کند با یک پیشنهاد کوچک دیانا خانم با سرعت اومدن داخل مطبخ و داریم:   و تخم مرغها رو شکستن و بسیار با دقت: و سبزی اضافه شد: و در قالب ماکروفر پهن کردن البته بعد چرب کردن کف قالب: و بعد سی دقیقه لذیذ ترین کوکو سبزی عمرمان سرو شد ممنون دختر مهربان مامان و بابا ...
29 بهمن 1392

آش پلو

دختر مامان غذایی رو که خود به شیوه دیانایی درست می کند را با اشتها و به تنهایی میل می کند من مادر گاهی خیلی سعی می کنم مطابق میل خود و به اجبار به دخترم غذا بخورانم ولی مگر او انسان نیست مگر این انسان کوچک حق انتخاب ندارد مگر این انتخاب هایش برایش مهم نیست مگر این اهمیت ها او را نمی سازد مگر ساختن ها نمی شود یک زن در آینده پس چرا من او را از این خود سازی منع کنم ، به خود امدم و راه را باز کردم ...... دختر من امروز زرشک پلو را در آب ریخت و با اشتها و علاقه میل کرد گفت : مامان چه آش پلو خوش مزه ای پختم   نوش جونت عزیز من ...
25 تير 1392
1